سِمسوریواژهنامه آزادنوعی میوه تابستانی شبیه گرمک که به طالبی مشهور است ولی در بعضی از مناطق به این نام شهرت دارد(خصوصا در اصفهان)
سماورواژهنامه آزادریشه کلمه از روسیه بوده ، به معنای وسیله جوش آورنده آب به وسیله آتش، در ایران سالها قبل از کشور روسیه این وسیله وارد شده است
نکرهواژهنامه آزاددودکش سماور ذغالی که جهت روشن نمودن (شعله ور کردن ) ذغال به کار می رود بلند .رسا . رسانا .نوعی اصطلاح صدایی
سعتریواژهنامه آزادسعترباز است که زن چرمینه باز باشد. (برهان ). سحاقه . (مهذب الاسماء) (دهار). .«معلوم نشد که سعتر در این لغت به چه معنی است ، چه سعتر به معنی تره ای که درویشان با