سماورواژهنامه آزادریشه کلمه از روسیه بوده ، به معنای وسیله جوش آورنده آب به وسیله آتش، در ایران سالها قبل از کشور روسیه این وسیله وارد شده است
ساویتواژهنامه آزاد( اسم ) قطعه موسیقی خاصی که دارای مایه ضربی است و برای توصیف داستان یا موضوعی خاص یا به جهت به کار بردن تمها و آهنگ های محلی استعمال میشود با آهنگ سویت می توان
سماوهواژهنامه آزادبادیه ای است بین کوفه و شام که شب تولد حضرت رسول ناگهان پر از آب گردید حمله کردن و برجستن گشن بر شتر ماده .
وحیواژهنامه آزادندای الهی، آوای آسمانی، سخنی که خداوند با پیامبران می گوید، ندای سماوی، آوای خداوندی، سخن خدا. (پهلوی) وَخش.
نکرهواژهنامه آزاددودکش سماور ذغالی که جهت روشن نمودن (شعله ور کردن ) ذغال به کار می رود بلند .رسا . رسانا .نوعی اصطلاح صدایی
میلادواژهنامه آزادمیلاد نامی ایرانی به معنای سمایی یعنی زاده شدن.نام پدر گرگین پهوان ایران زمین در شاهنامه فردوسی