اسماعیلواژهنامه آزاداسماعیل یا اشمیل یا اشکمیل یا اشکئیل در زبان دین میترائیسم دین خدای خورشید عزازیل پرستی میترائیسم یعنی نماینده ، جنگجو و پهلوان ئیل مخفف عزازیل خدای خورشید. اشک
میلادواژهنامه آزادمیلاد نامی ایرانی به معنای سمایی یعنی زاده شدن.نام پدر گرگین پهوان ایران زمین در شاهنامه فردوسی
تاسیانواژهنامه آزاد[گیلکی] حالتی که به خاطر نبودن کسی به انسان دست می دهد. دل و دماغ هیچ کاری را نداشتن. دلتنگی غریب. غم فزاینده ـ همچنین نام کتابی از امیر هوشنگ ابتهاج سمیعی گیلا
سماهنگواژهنامه آزادسَماهنگ؛ آهنگ آسمانی، قصد به سما داشتن، قصد به آسمان داشتن؛ آهنگ رقص سماع، قصد به سماع داشتن؛ هَنگ آسمانی.
وحیواژهنامه آزادندای الهی، آوای آسمانی، سخنی که خداوند با پیامبران می گوید، ندای سماوی، آوای خداوندی، سخن خدا. (پهلوی) وَخش.
کشکل کتوواژهنامه آزادکِشْلِ کِتُوْ:(keshleketouw) در گویش گنابادی یعنی رقصی که در آن انسان دور خودش تند میچرخد و در آخر وقتی از حرکت می ایستد کنترلش را از دست داده و به علت سرگیجه ر