سکلواژهنامه آزاداستخوان موتور سیکلت سِ کِ ل (فارسی) استخوان ( استفاده شده در روستای آباده طشت (اکنون شهر شده است).
سلخواژهنامه آزاد(سَلخ) روز اخر ماه قمری که در شامگاه ان هلال ماه در اسمان دیده شود با عرض سلام واژه مورد نظر در دیوان سهراب سپهری به کار رفته و بسیاری از ادبا آن را اشتباه معن
سکواژهنامه آزاد[سُک] دنباله کشمش [سُک]. اخلاط بینی. ان دماغ سُکْ:(sok) در گویش گنابادی یعنی پنهان شدن ، قایم شدن ، مخفی شدن ، اختفا کردن ، || کشیک دادن ، گشت زدن همراه با مراق
سلخواژهنامه آزاد(سَلخ) روز اخر ماه قمری که در شامگاه ان هلال ماه در اسمان دیده شود با عرض سلام واژه مورد نظر در دیوان سهراب سپهری به کار رفته و بسیاری از ادبا آن را اشتباه معن
سلفواژهنامه آزادپیچِه. (زبانزدِ دانشی). «سِلف» کوتاهِ self-induction coil است. آن را «کویل» یا «بوبین» نیز می گویند. پارسی اش می شود «پیچه» چرا که این تکۀ (قطعۀ) کوچک بیشتر از
کمسارواژهنامه آزادنام منطقه ای در شهرستان کوهبنان که بزرگترین معدن زغال سنک در این منطقه واقع شده نام نوعی پرنده
راک ماهورواژهنامه آزادراکِ ماهور دستگاه ماهور یکی از گسترده ترین دستگاه های موسیقی ایرانی است و در ردیف های گوناگون در حدود ۵۰ گوشه دارد و به علت حالت و ملودی روانی که دارد اغلب به
سکواژهنامه آزاد[سُک] دنباله کشمش [سُک]. اخلاط بینی. ان دماغ سُکْ:(sok) در گویش گنابادی یعنی پنهان شدن ، قایم شدن ، مخفی شدن ، اختفا کردن ، || کشیک دادن ، گشت زدن همراه با مراق