ساسانواژهنامه آزادسئوال کننده-تنها و گوشه نشین و کسی که به مال دنیا وقعی نمیگذارد و در پی ثروت اندوزی نیست
ساسلنگیواژهنامه آزادخوشه انگور بعد از جدا شدن دانهای ان خوشه انگور بعد از جدا شدن دانهای ان خوشه انگوربدونه انگور چمه انگور چوب انگور
ساسوواژهنامه آزادساسو یکی از واژگان اصیل و قدیمی در زبان و لهجه ی کتول که زبان مردم علی اباد کتول واقع در استان گلستان می باشد به معنای " مه یا همان ابرهای روان " نیز می باشد.
بایزیواژهنامه آزاداسم يكي از سلسله ها ، اسم يك چشمه در استان كردستان شهرستان مريوان ، در زبان كردي به معني ( خوشه ويست )
گلکندةواژهنامه آزادقطب شاهیان یا سلطنت گلکنده نام سلسله ایست از سلاطین که گلکنده یا غلکنده و سپس حیدر آباد دکن در جنوب هند از سال918تا1098ه ق1518تا1687م حکومت کردند و به دست امپرا