culture shockواژهنامه آزادشوک فرهنگی؛ احساسی که فرد ممکن است در رویارویی ناگهانی با سنن کاملاً متفاوت دیگر کشورها داشته باشد.
وبواژهنامه آزادصفحات سازنده سایتهای ایترنتی که توسط مرورگر ها قابل مطالعه و استفاده است. وِب یک کلمه انگلیسی است به معنا تار.
پنجرهواژهنامه آزادخانه ٔ چوبی که برای درندگان و پرندگان می سازند؛ قفس. (رک دهخدا) || (پیشنهاد کاربران) احتمالاً واژۀ پنجره از دو کلمۀ پنجه و ره تشکیل شده است، به معنی راه پنجه (م
استحکاماتواژهنامه آزادموانعی که در هنگام جنگ رو به روی دشمنان می سازند بنا ها و موانعی که برای دفع دشمنان میسازند
سیاست پردازواژهنامه آزادکسی که سیاست را برای اهداف مشخصی پردازش و مهندسی می کند. مهندس سیاست سازنده ساختار تئوریک سیاست برسی کننده ساختار هندسی سیات