پیدرواژهنامه آزاد(گنابادی) پِیْدَرْ؛ عروس و داماد کردن، سر و سامان دادن، از آب و گل در آوردن، ازدواج کردن.
withdrawal cognitionواژهنامه آزادتصمیم به رها کردن نابهنگام شغل، ترک ناگهانی شغل، کناره گیری زودتر از موعد، خروج بی سر و صدا (از سازمان)
نرم افزار آزادواژهنامه آزادنرمافزار آزاد درباره آزادی است، نه قیمت. برای درک بهتر باید به معنای آزاد در آزادی بیان فکر کنید، نه در نوشیدنی مجانی. نرمافزار آزاد در مورد آزادی کاربران برا
افغانواژهنامه آزادفریاد، فغان، ناله، زاری، غوغا، فریاد از درد مصیبتی. همچنان نام قبیله یی است در مناطق مرزی بین افغانستان و پاکستان که شکل معرب اوغان می باشد شمع دل دمسازم بنشست
انضباط اجتماعیواژهنامه آزادنظم دراجتماع یعنی درمردم. نظم اجتماعی مبین توقع های اساسی زندگی اجتماعی است. هر جامعه با هرنوع اعتقادها، سنت ها، گرایش های سیاسی و با هر سیستم حکومتی نیازمند دا