سرسخنواژهنامه آزاد(واژۀ پیشنهادی کاربران) سر کلام؛ معادل اصطلاح اینترنتی hash tag یا hashtag. عبارت یا کلام مهمی که در سرجستارهای اینترنتی می آید و کار جست و جو را آسان تر می کند
سر انداختنواژهنامه آزادحرکت دادن و جنباندن سر به هر طرف از روی تکبر و مستی و شور و حال . سر باختن، سر فدا کردن. || کسی را سر انداختن؛ در تداول عامه، او را متوجه کردن؛ او را ملتفت کرد
ورگواژهنامه آزادگرگ در گویش مردم رامسر یا همان سخت سر؛ در لهجه ی هورامی نیز به همان معنای گرگ است البته اصل این واژه، اوستائی است و در همان معنی. (وزوانی؛ وزوان، میمه) وَرگ؛ گر
مردانقمواژهنامه آزادمردانقم یا مرداناغام به معنی آناهیتای مقدس است قدمت این روستا به بیش از 2000 سال می رسد در کتب مورخین و سفر نامه ها به این موضوع اشارات کامل گردیده است روستای م
داربلی یا دارولیواژهنامه آزادبمعنی درخت بلوط .در لرستان برای نامگذاری فرزندان ذکور استفاده میشد که بمعنی سرسخت ومقاوم است
میتراواژهنامه آزادالهه مهر و محبت و عشق و دوستی .اسم یکی از دین های دوران مسیح ک رقیب سرسخت دین مسیح بود الهه مهر و محبت و عشق و دوستی .اسم یکی از دین های دوران مسیح ک رقیب سرسخت
خلنوواژهنامه آزادخُلِنو قله ای است در منطقهٔ البرز مرکزی و به ارتفاع ۴۳۷۵ متر. خلنو و آزادکوه، هر دو حدود ۴۳۷۵ متر ارتفاع داشته و پس از دماوند و علم کوه سومین و چهارمین قله های