سر انداختنواژهنامه آزادحرکت دادن و جنباندن سر به هر طرف از روی تکبر و مستی و شور و حال . سر باختن، سر فدا کردن. || کسی را سر انداختن؛ در تداول عامه، او را متوجه کردن؛ او را ملتفت کرد
خائیزواژهنامه آزادبه معنای سر سبز و متضاد پائیز ، از توابع اهرم استان بوشهر منطقه ای خوش آب و هوا در ضلع جنوب شرقی شهرستان تنگستان از استان بوشهر با اقلیمی متفاوت از هوای استان ب