سایراواژهنامه آزاد(ترکمنی) خوش آوا شو، چهچه بزن؛ این کلمه فعل امر از کلمۀ سایراماق به معنی چهچه زدن، خوش آوا شدن، سخنور شدن است؛ برای نامگذاری دختران مناسب است.
سباروواژهنامه آزاد[س َ] (اِ) کبوتر؛ مثال: سبارو گرچه اوج چرخ گیرد/ کجا گردد رها از مخلب باز (رک دهخدا).
سایراواژهنامه آزاد(ترکمنی) خوش آوا شو، چهچه بزن؛ این کلمه فعل امر از کلمۀ سایراماق به معنی چهچه زدن، خوش آوا شدن، سخنور شدن است؛ برای نامگذاری دختران مناسب است.
سباروواژهنامه آزاد[س َ] (اِ) کبوتر؛ مثال: سبارو گرچه اوج چرخ گیرد/ کجا گردد رها از مخلب باز (رک دهخدا).
حق المارهواژهنامه آزادجواز خوردن میوه درخت خرما یا سایر میوه ها برای فردی که از کنارش عبور می کند(مشروط برآنکه اولا به قصد خوردن نرفته باشد ثانیا میوه ها را خراب نکند)