سادینواژهنامه آزاددین پایدار سادین:شاد ، باوفا ، شجاع نام یکی از سرداران بزرگ ، لغتنامه دهخدا. سادین:شاد، باوفا، شجاع؛ نام یکی از سرداران بزرگ، لغتنامه دهخدا.
ساتیارواژهنامه آزاداین کلمه از ستیا میآید به معنی ستایش گر اسم اصیل ایرانی ازسرداران زمان هخامنشی دوره داریوش سیرگاه سیرگاه
ساتیرواژهنامه آزادساتیر خدای درجه دوم رفیق باخوس که با گیسویی راست ایستاده گوشهای نوک تیز دو شاخ کوچک و ساقهای بز معرفی شده و یک جام یک ( چوبی که میوه درخت کاج بر سر آن بود و شاخ
سادینواژهنامه آزاددین پایدار سادین:شاد ، باوفا ، شجاع نام یکی از سرداران بزرگ ، لغتنامه دهخدا. سادین:شاد، باوفا، شجاع؛ نام یکی از سرداران بزرگ، لغتنامه دهخدا.
ساتیرواژهنامه آزادساتیر خدای درجه دوم رفیق باخوس که با گیسویی راست ایستاده گوشهای نوک تیز دو شاخ کوچک و ساقهای بز معرفی شده و یک جام یک ( چوبی که میوه درخت کاج بر سر آن بود و شاخ
ساجواژهنامه آزادمعنی کلمۀ ساج در زبان کردی با لهجۀ بیشتر قبایل استان ایلام: تابه ای از جنس آهن به شکل صفحه ای گنبدی شکل با انحنای اندک به شعاع تقریبی سی سانتی متر که بیشتر در ع