بهنواواژهنامه آزاد(پیشنهاد کاربران) بِهنَوا؛ آواز عالی و بهتر، خوش آهنگ تر. (پیشنهاد کاربران) متضاد بینوا. صاحب زندگی مرفه، مالک مال و نوای بهتر. ساخته شده از کلمۀ به (بهتر) و
کوآرتتواژهنامه آزاد(موسیقی) [kuvārtet] کوارتت؛ قطعۀ موسیقی که برای چهار نوازنده یا چهار ساز ساخته شده باشد (فرهنگ عمید). || (سیاست) گروه چهارجانبۀ صلح خاورمیانه که شامل سازمان ملل
مردانقمواژهنامه آزادمردانقم یا مرداناغام به معنی آناهیتای مقدس است قدمت این روستا به بیش از 2000 سال می رسد در کتب مورخین و سفر نامه ها به این موضوع اشارات کامل گردیده است روستای م
لگجیواژهنامه آزادمیوه ای است که شبیه هنداونه کوچک مانند است که ابعاد آن اندازه آلو سبز می باشد بسیار مقوی و در نواحی گرم رشد می کند از فواید آن می توان به دفع کرم بدن اشاره کرد
وهرزواژهنامه آزادبسیار خسته ، بسیار کُند و آهسته نیکو آفریده شده وِهرِز (یا: وِهْریز ) یکی از سرداران انوشیروان است که در تیراندازی بغایت چیره دست بود. یک اسپهبد ایرانی اهل د