ساریواژهنامه آزاداین کلمه به معنی زرد است و در ترکیب اسامی بعضی اشخاص و امکنه یا شئ هم به صورت صفت به کار رفته است؛ مانند:ساری آغل، ساری اجاق، ساری اقل، ساری اصلان و ساری گلین
سورکواژهنامه آزادنام شهری در مازندران ومرکز میاندرود.سورک در ۱۲ کیلومتری خاورشهر ساری واقع است. مردم آن به گویش مازندرانی صحبت میکنند. محصولات کشاورزی سورک برنج، مرکبات و توتون
سارایواژهنامه آزادترکیبی از دو واژه ی ساری+ای به معناهای زرد و ماه که در تورکی تحلیل یافته به سارای تبدیل شده _ماه زرد - ماه شب14 _ دخترپارسای اذربایجان- در زبان ترکی استانبولی ب
کرسامواژهنامه آزادنام روستای در چهار دانگه ساری کهاسم آن مرکب از دو واژه کر که به زبان مازنی دره و سام به معنای مرگ -که به فارسی دره مرگ نام روستای در چهار دانگه ساری کهاسم آن م
سوربنواژهنامه آزاد(بُ) روستایی در 25 کیلومتری شمال شرقی شهرستان ساری که در آخرین سرشماری نفوس و مسکن حدود 670 نفر جمعیت داشته است. در تقسیمات جدید کشوری در شهرستان میاندورود واقع
باداب سورتواژهنامه آزادچشمههای باداب سورت در سال ۱۳۸۷ به عنوان دومین اثر طبیعی ملی ایران ثبت شد.در سال ۱۳۸۷، کوه دماوند، چشمههای باداب سورت و سرو ابرکوه به عنوان سه اثر طبیعی توسط س