هریدنواژهنامه آزاد(بخش خفر، جهرم، استان فارس ) هَریدَن؛ آرد کردن، سابیدن. مثال:«داریم می ریم گندم بهریم.» یعنی:«داریم می رویم گندم را آرد کنیم.»
وسویدواژهنامه آزادوَسَویْدَ:(wasawida) در گویش گنابادی یعنی نرم شدن ، از بین رفتن ، مضمحل شدن، نیست شدن ، نابود شدن ، سابیدن
قرچواژهنامه آزادقُرُچْ:(ghoroch) در گویش گنابادی یعنی ساییدن دندان ها به هم ، صدای خورد شدن نان خُشک در دهان ، فرو بردن در دهان