گربزىواژهنامه آزادواژه معنی گُربـُزی گربزی . [ گ ُ ب ِ / ب ُ ] (حامص ) عاقلی . زیرکی . دانایی . (از برهان ). بباید دانست که حکمت را دو طرف افراط و تفریط است طرف افراط گربز...
امعان نظرواژهنامه آزاداِمعان نَظَر؛ تدقیق، تعمق، توجه، دقت، ژرفنگری، غور. || (لغت نامۀ دهخدا) نگاه با زیرکی و فراست و غوررسی و عاقبت اندیشی. نیکو نگریستن و دوراندیشی و تحقیق و دقت نظ
دستچموکواژهنامه آزاددِسْتِچِمُوْک:(destechemouwk) در گویش گنابادی یعنی دست به فرمان، مهارت ، تبحر ، احاطه ، خبرگی در انجام فعالیتی ، زبردستی و زیرکی در انجام کار