می زیبدواژهنامه آزادزیبنده است . زینت میدهد . زیبا میکند اگر دشنام فرمایی وگر نفرین دعا گویم جواب تلخ می زیبد لب لعل شکر خارا حافظ (غزل3)
زابراهواژهنامه آزادزابِراه شدن در گویش گنابادی یعنی ول ماندن ، بیرون رانده شدن از خانه ، رها کردن ، مجبور به تغییر محل سکنا شدن، بی خانمان شدن
رونیکاواژهنامه آزادزیباروی، روی زیبا دختر زیبا روی و با رزق و روزی پادشاهان فرزند خورشید;دختر خورشید;هدیه خورشید