زپیالواژهنامه آزادزِِپیال:اسپ تند رو زِپیال:اسپ تند رو رخش طبعم گر چه زپیال است خواهد لنگ شد زِپیال:اسپ تند رو رخش طبعم گر چه زپیال است خواهد لنگ شد اسپ تندرو زِپیال:اسپ تند رو
زیواژهنامه آزادزیستن - زندگی کردن زی zi مخفف زندگی، حالت امری دوم شخص مفرد زندگی کردن. زی = زندگی کن. آنچنان زی که چو میری، برهی نه چنان زی که چو میری، برهند
بیلندواژهنامه آزادآشنایی با زادگاه بهلول روستای بیلند استان خراسان رضوی – شهرستان گناباد – روستای بیلند بیلند در عرض جغرافیایی 34 درجه و 21دقیقه شمالی و طول جغرافیایی 58درجه و 42
آسیهواژهنامه آزادنام همسر فرعون که به دین حضرت موسی ایمان آورد و توسط فرعون به چهارمیخ کشیده شد. آسیه بنت مزاحم یکی از چهار زن برگزیده در دین اسلام است. کلمه آسیه در لغت به معن
روازواژهنامه آزاددو رشته زنجیر که یوغ گاو را به مَلَه یا آلات شخم زنی یا زَنِوَز وصل می کرد (مله تخته ای بود که _قبل و بعد از آبیاری زمین کشاورزی_ برای هموار کردن زمین استفاده م
محدثهواژهنامه آزادکسی که به علم حدیث آگاهی دارد از القاب حضرت فاطمه زهرا (س)، هم صحبت با فرشته ها 1)حدیث گو 2)زنی که در مورد او حدیث میگویند 3)کسی که با فرشته ها صحبت می کند ولی
حورانهواژهنامه آزادحورا+پسوند صفت ساز {نه} _ بسیار زیبا، فریبا، دختر بهشتی _ فرشته ی روی زمین و هم به معنی زنی بسیار سپیدپوست با چشم و ابروان مشکی رنگ_ حورا:یکی از القاب حضرت فاطم