حلزونواژهنامه آزادلیزک کندرو هلزون، یک واژه پارسی نرکیبی از:هله (سکایی - خنثی) به معنی صدف، و زون (سانسکریت) به معنی کرم حشره.
نائیریکاواژهنامه آزادزن دلير و جنگاور در اوستا همسر خوب و نيكو در زبان پهلوي بانوي پسنديده و دوست داشتني در فرهنگ ایران باستان، دختری زیبا و دانا که پس از مرگ، برشخص نیک گفتار و نیک