زوارهواژهنامه آزاددرست آن زوواره بود زو یعنی دریا ره مخفف را = راه دریائی// مرکز بخش زواره اردستان است و قریب 9000 نفر جمعیت ساکن دارد . ابنیه تاریخی بسیار دارد . شهری ست فرهنگی
پیلوواژهنامه آزاد(زواره؛ اصفهان) راه آبی که از جوی وارد خانه می شود. پیلو یعنی چیزی شبیه به پیلۀ کرم ابریشم؛ و چون راه ورودی آب از تمپوشه و شبیه به پیلۀ کرم ابریشم است، به آن پی
مُشتیواژهنامه آزاددر لهجه زواره ای به معنی سوراخی که در دیوار ایجاد شده و در قدیم برای مخفی کردن اشیاء از آن استفاده می شده است و یا برای قرار دادن تیرهای چوبی برای ساخت چوببست.
پَپَلهواژهنامه آزاددر لهجه زواره ای به معنی سوراخ هایی به اندازه قرار دادن پا در آن است که احیانا در چاه و یا دیوار ایجاد می شده و برای بالا رفتن از آن استفاده می کرده اند این کل
ظاهریواژهنامه آزادنام برادر رستم-- نام شهری ست در استان اصفهان دارای دومین منار نوشته دار در ایران--مسجد جامع چار ایوانی زواره اولین مسجد جار ایوانی ست. اثار تاریخی بسیار دارد --
اشتقانواژهنامه آزاداین کلمه در روایتی که زراره از امام باقر علیه السلام نقل کرده میباشد:(عن زرارة قال:قال أبو جعفر علیه السلام:أربعة قد یجب علیهم التمام فی السفر کانوا أو الحضر:ال