ایلوکواژهنامه آزادقله ای است در دهستان پشتکوه موگویی، شهرستان فریدون شهر، و در جنوب خاوری روستای بیرآوگان (بیرامگان) که ۳۲۰۰ متر ارتفاع دارد. سر چشمۀ آبِ زه و درزگه است و طبیعت آ
سندروسواژهنامه آزاددر شاهنامه به معنی زرد روی و ترسیده مانند آمده: کمان را به زه کرد زود اشکبوس تنی لرزلرزان و رخ سندروس
دایزهواژهنامه آزاداین کلمه تشکیل شده است از دو لفظ دایی + زه که معنای خاله را میرساند با این تفاوت که دایزه به خاله های مسن وسن بالا گفته میشود و اکثرا به خاله مادری و خاله پدری
قوشمهواژهنامه آزادیکی از سازهای بادی شمال خراسان و کردستان است. این ساز از دو نی به طول ۲۰ سانتیمتر تشکیل شده که در کنار هم چسبیده اند، اما در خراسان شمالی این ساز را اغلب از است
قلاجواژهنامه آزاد(اسم) [ترکی] [قدیمی] (qollāj) ۱. کشش کمان به زور؛ به زور کشیدن زه کمان. ۲. امتداد و مقدار درازی هر دو دست. ۳. پک سخت و ممتد که به چپق بزنند و دود را حلقه وار ا