زوارهواژهنامه آزاددرست آن زوواره بود زو یعنی دریا ره مخفف را = راه دریائی// مرکز بخش زواره اردستان است و قریب 9000 نفر جمعیت ساکن دارد . ابنیه تاریخی بسیار دارد . شهری ست فرهنگی
زاخارواژهنامه آزادضایع ، رفیق رفیق قدیمی - کهنه پسر خوش تیپ - پسری که مطابق مد روز باشد - گاه به معنای پسر عصیانگر نیز به کار می رود ( ریشه شناسی این واژه ما را به نامی می رساند
دهوارواژهنامه آزاددهوار نام یکی از پر آبترین رودخانه های منشعب از رودخانه ی شهر چایی شهر اورمیه بود که بعد انقلاب اسلامی در اثر ساخت و سازهای بی رویه مسیر آن را منحرف کردند و این
پیلوواژهنامه آزاد(زواره؛ اصفهان) راه آبی که از جوی وارد خانه می شود. پیلو یعنی چیزی شبیه به پیلۀ کرم ابریشم؛ و چون راه ورودی آب از تمپوشه و شبیه به پیلۀ کرم ابریشم است، به آن پی
زوارهواژهنامه آزاددرست آن زوواره بود زو یعنی دریا ره مخفف را = راه دریائی// مرکز بخش زواره اردستان است و قریب 9000 نفر جمعیت ساکن دارد . ابنیه تاریخی بسیار دارد . شهری ست فرهنگی
مُشتیواژهنامه آزاددر لهجه زواره ای به معنی سوراخی که در دیوار ایجاد شده و در قدیم برای مخفی کردن اشیاء از آن استفاده می شده است و یا برای قرار دادن تیرهای چوبی برای ساخت چوببست.