زلفشهواژهنامه آزادزلفشه به زبان مازندرانی یعنی باران نم نم که به صورت ذرات ریز بر روی مو (زلف) می نشیند.
زلفیواژهنامه آزادزلفی:(zolfi) در گویش گنابادی یعنی قفل داخل خانه ، زنجیری که پشت در خانه از داخل می اندازند تا در قفل یا بسته تر شود.
ﺯﻟﻔﺎواژهنامه آزادزُلفا:(زلف موی بلندِ سر، گیسو + الف (پسوند نسبت)) ؛ منسوب به زلف. || (به مجاز) زیبایی زلف معشوق. || (در عربی، زلفی) نزدیکی و منزلت و قربَت.
ﺯﻟﻔﺎواژهنامه آزادزُلفا:(زلف موی بلندِ سر، گیسو + الف (پسوند نسبت)) ؛ منسوب به زلف. || (به مجاز) زیبایی زلف معشوق. || (در عربی، زلفی) نزدیکی و منزلت و قربَت.
آرازواژهنامه آزادزلال رودی در منقطه جلفا آراز نام و گویش اصیل رودخانۀ مرزی ارس در شمال غربی ایران در خطه آذربایجان شرقی است.
ممسنیواژهنامه آزادزلال .شفاف تیره ای از طایفۀ اورک از ایل دینارانی بختیاری که بیشتر آنها در روستایی به همین نام در منطقۀ دیناران، و عده ای نیز در گرمسیرات خوزستان مانند چشم گرگی،
زلفشهواژهنامه آزادزلفشه به زبان مازندرانی یعنی باران نم نم که به صورت ذرات ریز بر روی مو (زلف) می نشیند.