cronyismواژهنامه آزادرفیق بازی در نظر گرفتن رفاقت و دوستی به جای معیارهای عام در روابط رسمی و سازمانی
زعقهواژهنامه آزاد[زَ قَ/ قِ] (از ع ، اِ). ترس || بانگ زدن|| نعره زدن:این بگفت و زعقه ای بزد و درشورید. (نفحات الانس چ نولکشور ص 25). رجوع به «زعق» شود.
غزنواژهنامه آزادغزن قفلی [غ َ زَ قُ] (اِ مرکب ) (یا غزن قلفی ) . در تداول عامه قلاّب فلزی که در حلقه ای داخل می شود و دو طرف شکاف لباس را به هم وصل می کند (رک رهخدا).