78 مدخل
شهروا.
رباط.
زِر. حرف مفت.|| زر زدن:چرت و پرت گفتن.
خرده طلا
کنایه از طلا و مال و منال دنیا در عبارت "ای سرخ و زرد، جز مرا بفریبید!"
زر جاویدان زر جاویدان
زشت و چهره خوبی نداشتن
زشت،بی لطافت،غیراستادانه،
زرث قاطع
زشت، ضایع، مسخره