زبان آلمانیواژهنامه آزادزبان آلمانی از زبان های ژرمنی و، در نتیجه، هندواروپایی است. تاریخ زبان آلمانی را می توان به سه دورۀ آلمانی کهن، آلمانی میانه و آلمانی امروزی تقسیم بندی کرد. نکت
زبان روانواژهنامه آزاداین کلمه از کلمات ساخته ی علیرضا پیشگو برای وارسی کلمات است ازین نظر که در گفتن و ادای آن کلمه به خوبی قابل ادا شدن و روان هستند یا نه
آینهواژهنامه آزاددر زبان کردی آینه به صورت "آوینه"تلفظ میشود.ترکیب( آو+وینه).( آو:آب)+(وینه:صورت،عکس،تصویر).پس آوینه یعنی حالتی که در آب صورت خود را دیدن و در قدیم مثل آینه در آ
دست اشواژهنامه آزاددر زبان مازندرانی، واژۀ "دست اش(dast esh) " به معنی "دست بین" یا کسی که ناتوان باشد و چشم به کمک از دست دیگری داشته باشد (اش esh به معنی "بین" از مصدر دیدن).
گالشواژهنامه آزاددر بارۀ واژۀ "گالش" در زبان مازندرانی "اش" (با کسره زیر الف) از مصدر دیدن می آید؛ "گله اش(galle esh) "یعنی گله بان و کسی که پاپی گله است. در زبان مازندرانی، گا
مجومردواژهنامه آزادرضوانشهر نام یکی از شهرهای استان یزد است. نام آن قبلاً مَجومِرد بوده و ریشه در زبان فارسی قدیم دارد به معنای مرد جویای محبت. این شهر دارای تاریخی دو هزار ساله م
هزارهواژهنامه آزادازاره، آزره، هزاره؛ قومی از اقوام اصیل افغانستان و اقوام خراسان که امروزه خاوری نیز گفته می شود. (افغانی) هَزارَه؛ نام قومی از اقوام ساکن در افغانستان، پاکستان،