دستچموکواژهنامه آزاددِسْتِچِمُوْک:(destechemouwk) در گویش گنابادی یعنی دست به فرمان، مهارت ، تبحر ، احاطه ، خبرگی در انجام فعالیتی ، زبردستی و زیرکی در انجام کار
فولگوریتواژهنامه آزادزمانی که آذرخش به ماسه حاوی کوارتز یا سلیکا برخورد می کند ،دما به سادگی می توانداز 1800درجه سانتیگراد هم بالا تر برود ودانه های ماسه را آب کند .این دانه ها ترکی
جمعواژهنامه آزاد(پارسی سره؛ واژۀ پیشنهادی کاربران) جَم. ریشۀ اوستایی دارد. برای نمونه "انجمن" به پهلوی می شود "هَنجَمَن" که ریشۀ "جَم" را در خود دارد. یکی از چهار کُنِشِ بنیادی