زبان آلمانیواژهنامه آزادزبان آلمانی از زبان های ژرمنی و، در نتیجه، هندواروپایی است. تاریخ زبان آلمانی را می توان به سه دورۀ آلمانی کهن، آلمانی میانه و آلمانی امروزی تقسیم بندی کرد. نکت
زبان روانواژهنامه آزاداین کلمه از کلمات ساخته ی علیرضا پیشگو برای وارسی کلمات است ازین نظر که در گفتن و ادای آن کلمه به خوبی قابل ادا شدن و روان هستند یا نه
زبان لکیواژهنامه آزاداین زبان زبان مردمان لک در استان های لرستان ، کرمانشاه، ایلام، همدان وخوزستان بدان تکلم می کنند علاوه بر ایران در عراق و داغستان روسیه و ... مردمان لک به این زب
نسخواژهنامه آزاد(زبان کوچه، آرگوی جوانان) نَسَخ؛ ولع و میل شدید داشتن، به ویژه برای سیگار و مانند آن.
نسارواژهنامه آزاددر زبان لکی به معنای جایی است که با توجه به آفتابگیر نبودن و سایه داشتن در تمام طول روز خنک تر از دیگر جاهاست که در مورد قسمتی از خانه، کوه و ... قابل تعمیم است
داودواژهنامه آزاددر زبان عبری یعنی(محبوب، دوست داشتنی)دیوید نیز همان داوود است . معمولاً با یک واو نوشته می شود!!!!
تیچسه.تیچیدنواژهنامه آزادپراکنده شدن تعدای شی که قبلا به علت داشتن یک خاصیت مشابه در کنار هم جمع بوده اند..از لغات پارسی قدیم که در زبان لری به جای مانده است.
نائیریکاواژهنامه آزادزن دلير و جنگاور در اوستا همسر خوب و نيكو در زبان پهلوي بانوي پسنديده و دوست داشتني در فرهنگ ایران باستان، دختری زیبا و دانا که پس از مرگ، برشخص نیک گفتار و نیک