زبان آلمانیواژهنامه آزادزبان آلمانی از زبان های ژرمنی و، در نتیجه، هندواروپایی است. تاریخ زبان آلمانی را می توان به سه دورۀ آلمانی کهن، آلمانی میانه و آلمانی امروزی تقسیم بندی کرد. نکت
زبان روانواژهنامه آزاداین کلمه از کلمات ساخته ی علیرضا پیشگو برای وارسی کلمات است ازین نظر که در گفتن و ادای آن کلمه به خوبی قابل ادا شدن و روان هستند یا نه
زبان لکیواژهنامه آزاداین زبان زبان مردمان لک در استان های لرستان ، کرمانشاه، ایلام، همدان وخوزستان بدان تکلم می کنند علاوه بر ایران در عراق و داغستان روسیه و ... مردمان لک به این زب
بیلندواژهنامه آزادآشنایی با زادگاه بهلول روستای بیلند استان خراسان رضوی – شهرستان گناباد – روستای بیلند بیلند در عرض جغرافیایی 34 درجه و 21دقیقه شمالی و طول جغرافیایی 58درجه و 42
واواواژهنامه آزادواوا سخنی است که از روی تعجب و برای تحسین عملی یا کاری بر زبان می آید. در زبان عامیانه، معادل بارک الله، دمت گرم، ایوالله.
مرغ نیم بسملواژهنامه آزادمرغ نیم کشته .در وقت کشتن و ذبح حیوانات باید نام خدا را یاد کرد و نیم بسمل حیوانی است که هنوز نام خدا ( بسم الله ) را به تمامی در ذبح او بر زبان نیاورده اند ، ی
سویقواژهنامه آزاد(سَویق) قاووت ، آرد پخته شده ، آرد بوداده سَوِیق: ج أَسْوِقَة [ سوق ]:آرد گندم یا جو، می، و در زبان متداول بر آردى که از آن بهنگام الک کردن بلغور بدست مىآید اط
شاهواژهواژهنامه آزادشاه کلمه، شاه لغت؛ واژه ای که بیش از واژگان دیگر به ذهن می آید یا بر زبان جاری می شود. واژه ای که بیش از واژگان دیگر در شعر یا دیوان شاعری مشخص (مثلاً خیام یا ح