سرگزیواژهنامه آزاد(زابلی، سیستان) سربلند و سرافراز. نام یکی از طوایف بزرگ سیستان. سرگروه -سردسته نام طایفه بزرگی است در سیستان مفهوم واژه:گز به معنی متر که قدیم الایام به هر 104
بستواژهنامه آزادفعل اسنادی را گوییم. نمونه:نهاد و گزارا و بست همان مسند و مسندالیه و فعل اسنادی هستند. (زابلی) (best) ایست! وایستا.