زاکواژهنامه آزادفرزند - اصطلاح شرق گیلان درروستای محمدآبادازتوابع شهرستان شاهرود دراستان سمنان اصطلاحا" (شب) می گویندوبرای درمان زخم لثه وزبان ازآن استفاده می کنند
زارچواژهنامه آزادنام یکی از شهرهای استان یزد است.این شهر قدمت بیش از سه هزار سال دارد و دارای طویل ترین قنات ایران است و در نزدیکی شهر یزد واقع است.
کاسپینواژهنامه آزادنام باستانی خزر؛ و نیز اقوامی که در سواحل جنوبی و جنوب غربی خزر می زیستند کاسپی ها یا کاسپیان، و کادوسیان نامیده می شدند. (در گفتار امروزین تالشی، «کا» یا «کاو»
مره یا مرواژهنامه آزاددر زبان کردی جایی را گویند که آب از آن سرا زیر شود . مانند مریوان ، که شهری در کردستان است به معنی مَرَ+او+ بان محلی که سرا زیر شدن آب را در خود نگاه بانی می کن
درزگواژهنامه آزادپاشیده شدن آب یا مایعی دیگر به بدن یا چیزی دیگر. وقتی آب یا مایعی از محیط اطراف به کسی یا چیزی می پاشد، این را درزگ شدن گویند. به کسر دال و راء و سکون زاء و گاف
وا اسفاواژهنامه آزاداسفا به معنای اندوه است ."وا"در ابتدا کلمه افسوس مأخوذ از تاری که در نوحه و ماتم استفاده می شود و الف در انتهای واژه نیز برای ندبه و زاری و مویه آمده است. وااسف
نقاشیخطواژهنامه آزادنقاشیخط یکی از انواع شیوه های خوشنویسی می باشد که آن را بصورت یک واژه ای همچون "نقاشیخط " ، " خطنقاشی" ،" خطاشی " همچنین دو واژه ای " نقاشی خط "،"خط نقاشی " می