قرکانلوواژهنامه آزادگار کندی یا به زبان فارسی که جایی را که برف زیادی دارد (به خاطر زیاد باریدن برف در این جا).
پورنگواژهنامه آزادواژهی پورنگ مخفف پور ِ رنگ ( پور + رنگ). پور به معنای پسر و رنگ به معنای خورشید.( ~.) (اِ.) 1 - شُتر قوی که برای بچه زادن نگه می دارند. 2 - بز کوهی . واژهی پو
بشنواژهنامه آزاد(کرمان و فارس) بشن به معنای تن و قامت انسان است. در کرمان مثلی هست که می گویند:خوشا باران که بر بشنم ببارد. در اصطلاح مردم سمیرم (فارس) بشن به معنای باریدن با