ریوادهواژهنامه آزادریوا چنان که در فرهنگ لغت معین آمده به معنای تدبیر است. در گذشته به کسانی که مردم برای مشورت به آنان مراجعه می کرده اند، ریواده یا ریواگو می گفته اند.
ریوادهواژهنامه آزادریوا چنان که در فرهنگ لغت معین آمده به معنای تدبیر است. در گذشته به کسانی که مردم برای مشورت به آنان مراجعه می کرده اند، ریواده یا ریواگو می گفته اند.
لی ریوواژهنامه آزادلیمندا:فرشته ی تاریکی و لی ریو:ریو دختر . آونکی:موجود خاکستری و پدر لی ریو براکنو فرشته ی تاریکی . ریو دختر .
ربکاواژهنامه آزادربه کا یا ریوکا در عبری امروزی یا ربقاه یا رفقه در عهد عتیق (به معنی فریبنده) نام همسر اسحاق و عروس ابراهیم، نوهٔ ناحور برادر ابراهیم و خواهر لابان بود. ابراهیم