ریالواژهنامه آزادشاهی. «ریال» از زبان های اروپایی به پارسی درآمده است. آن با royal همریشه است که به پارسی می شود «شاهی».
ریش داریواژهنامه آزاداز واژگان دهستان كليشم فاراب به معني (مرد) و يا طعنه از متوجه نشدن شخص مقابل كه در مورد آن صحبت مي شود
ری راواژهنامه آزاددر افسانه های کهن ایرانی ری را به زنی گفته میشود که سرسبزی را به جنگل های مازندران میدهد, در گویش مازندرانی به معنی آگاه باش و هوشیار باش, نیز معنی میشود زن هوش
بالاستواژهنامه آزادلایه ای است بین ریل و زیربالاست که از مصالح دانه ای سنگ شکسته تشکیل شده، دانه بندی یکنواخت دارد و به طور معمول ابعاد ذرات حدود ٢٠ الی ٦٠ میلیمتر است. جهت زیر سا
شینواژهنامه آزاد"شین" برگرفته از کلمه schiene (آلمانی) بمعنای میله یا ریل است و در صنعت برق به نسمه ای از فلز رسانا مانند مس گویند که برای توزیع با تجمیع جریان بکار میرود.
ریالواژهنامه آزادشاهی. «ریال» از زبان های اروپایی به پارسی درآمده است. آن با royal همریشه است که به پارسی می شود «شاهی».
ری راواژهنامه آزاددر افسانه های کهن ایرانی ری را به زنی گفته میشود که سرسبزی را به جنگل های مازندران میدهد, در گویش مازندرانی به معنی آگاه باش و هوشیار باش, نیز معنی میشود زن هوش