ریش داریواژهنامه آزاداز واژگان دهستان كليشم فاراب به معني (مرد) و يا طعنه از متوجه نشدن شخص مقابل كه در مورد آن صحبت مي شود
رایشواژهنامه آزادتیر باپر راییدن- رای دادن- نظر دادن- اندیشیدن- پرداختن و پردازش کردن- هم گروه رایانه
ناولیقواژهنامه آزاد(آذری) نولیق؛ محل رویش درختان بلند و تنومند که در قدیم به عنوان ناودانی یا حوضچه های آبخوری دام از آن ها استفاده می شد (نو، در واژۀ نولیق، به معنی ناودانی است).
گورچه درختواژهنامه آزادبعضی از درختان ریشه های بسیار بلندی دارند که سر از خاک بیرون آورده دارند و مانند پایه هایی بلند هستند که درخت به آنها اتک دارد
بردیاواژهنامه آزادنام دومین پسر کوروش بلندمرتبه بلند پایه، متعالی، بلند مرتبه، بلند قامت، از ریشه ی BARD(بلند بودن) در پارسی باستان مشتق شده است و معنی این نام والا و متعالی میبا
نینهواژهنامه آزادنِی نِی NEI NEI or NEY NEY:در گذشته نه چندان دور نی نی بوده و وجه تسمیۀ آن وجود و رویش نی های بلند در جوی های این دهکده بوده است.
لیلة الرغائبواژهنامه آزاد" لَیْلَةُ الرَّغَائِب" شب برآوره شدن آرزوهای بلند ، شب بردن ثواب بسیار،اولین شب جمعه ازماه رجب. "صلاة الرغائب" نمازی که دراولین شب جمعه ماه رجب برای رسیدن به ث