ریش داریواژهنامه آزاداز واژگان دهستان كليشم فاراب به معني (مرد) و يا طعنه از متوجه نشدن شخص مقابل كه در مورد آن صحبت مي شود
ریزه وند (ریزوند)واژهنامه آزادقدیمی ترین مردمان و ساکنان اولیه پشتکوه ایلام که قبل از ورود خان والی ابوقداره به پشتکوه در آنجا سکونت داشتند و از نظام ایلیاتی که مقام آن توشمالی بود برخوردار
زلفشهواژهنامه آزادزلفشه به زبان مازندرانی یعنی باران نم نم که به صورت ذرات ریز بر روی مو (زلف) می نشیند.
چرچرواژهنامه آزادچُرچُر= ریزش اندک آب. همچنین چُر:اَ لوله یِه چُری اُ میا» از لوله آب بسیار کمی می آید. کلمات هم خانواده:چُرَّه= سرازیر شدن مایعات و غیره را گویند. «دماغش چُرَّه