پیشینگواژهنامه آزاددر لهجه کاشمری به معنای ریخته شدن آب و دیگر مایعات است. در لهجه مشهدی به معنای ریخته شدن آب و دیگر مایعات است. معادل: پاشیدن
ابرانگشتواژهنامه آزادظرف کو چکی که داخل آن اسفنجی قرار دارد و مقداری آب در آن ریخته شده وبرای تر کردن انگشت هنگام ورق زدن اوراق از آن استفاده می شود.
تبریزواژهنامه آزادتبریز یا «توریز»، در لغت به معنای ریخته شده از «تب و لرز» یا «تولرز» (با زبر «ت» و سکون «و»)، و لرزش زمین یا زلزله است. و چنان آمده است که بارها در درازنای تاری