روژینواژهنامه آزاددرخشنده و تابناک. مثل روز روشن. نامی کردی. روشنایی روشن نور زیاد خورشید (کردی) درخشنده و تابناک، مثل خورشید. روز زندگی؛ مرکب از روژ، به معنی روز، و ژین، یعنی زن
روتینواژهنامه آزادکاری که به طور منظم یا به طور معمول و مکرر انجام می شود کاری که به طور معمول و مکرر انجام میشود
رادینواژهنامه آزادجوانمرد جوانمرد کسی که جوانمرد است، رادمرد، جوانمرد. کنیه پیامبر در زبان عبری جوانمرد رادمرد
راشینواژهنامه آزاد(راش = نوعي درخت در جنگلهاي ايران + ين (پسوند نسبت)) 1- (به مجاز) سر سبز و خرّم و با طراوت 2- راشين در برخي منابع راه آبي يا جويباري كه از سبزه زار ميگذرد معن
اهرناواژهنامه آزاداهِرنا:نام پهلوانی متکبر و خودپسند که خواستگار دختر سوم قیصر روم بود . گوی برمنش نام او اهرنا ز تخم بزرگان رویین تنا (فردوسی)
لعیاواژهنامه آزاداز زیبا رویان بهشتی بهشتیان هر وقت بخواهند به چیز زیبایی بنگرند به لعیا می نگرند سنگ قیمتی نام یکی از فرشتگان گوهر،چیزى ارزشمند به معنی خجسته و زیباروست.