رایتیمواژهنامه آزاداین لغت بکلمه فارسی و به معنی هدایت یک عملیات بصورت دسته جمعی و با مشورت و رایزنی می باشد
ابرواژهنامه آزاد[ اَ ] (اِ) ۱-توده ای نرم و قابل رویت و معمولا بزرگ که از میعان آب های تبخیر شده و یا انجماد آن ها در ارتفاعات بالای جوّ زمین پدید می آید. ۲-چیزی مخلخل و بی ن
کسوهواژهنامه آزاددر لغت:به کسر و ضم کاف و سکون سین و فتح واو از ریشه "کسو" به معنای لباس و پوشاک است. در فقه:به هر آنچه که مایه پوشش عرفی بدن فرد به گونه ای باشد که امکان رویت آ
بینواژهنامه آزادبِیَن یا بی یَن/biyan/ بگیر، بستان، بفرما؛ معادل:hear you are انگلیسی. (گاه به تنهایی عنوان پاسخ کوتاه در اعتراض بکار می رود، و گاه با «هان!» همراه می گردد.):بِ