رویدرواژهنامه آزادشهری از توابع شهرستان بندرخمیر در استان هرمزگان الف) در اصل از دو کلمه « رَوی»+« دَر » تشکیل شده : رَوی به معنای پرآب و دَر مخفف درّه است، یعنی «درّة پرآب »، چ
رویکردواژهنامه آزادروش برخورد یا مواجه شدن رویکَرد راه و روش، طریق در پیش گرفته شده، نگرش، موضع گیری، جهت گیری.
ساعد سلطانواژهنامه آزادروی ساعد پوششی می کشند که باز ها روی آن می نشینند. برای این است که پنجه های باز به دست و لباس آسیبی نرساند.
آنلاینواژهنامه آزادروی خط بودن، حاضر بودن روی خط بودن 1- متصل بودن یا شدن به اینترنت 2- به طورِ مداوم، فعالیت داشتن، در یک بازه معین در اینترنت 3- (اصطلاح جدید) به روز بودن 4 - (ا
رویدرواژهنامه آزادشهری از توابع شهرستان بندرخمیر در استان هرمزگان الف) در اصل از دو کلمه « رَوی»+« دَر » تشکیل شده : رَوی به معنای پرآب و دَر مخفف درّه است، یعنی «درّة پرآب »، چ
رویدارواژهنامه آزاد(واژۀ پیشنهادی کاربران) رویش نو، پدیداری نوین، رویشی تازه از درونِ کهنگی؛ دارندۀ روی نوین که از نبرد کهنه و نو بیرون می آید و به سربلندی روی به تازگی می گشاید.