رومواژهنامه آزادروم:(rwm) در گویش گنابادی یعنی خجالت ، شرم ، حیا داشتن ، رودربایستی داشتن (معمولا این واژه بصورت مرکب با واژه نَمِشَ بکار میرود که فعل منفی است.)
روژواژهنامه آزادخورشید روزها، ایام، به تشعشع نور خورشید که از لابلای برگ درختان دیده شود نیز می گویند اولین تشعشع نور خورشید هنگام طلوع
اچمیواژهنامه آزاداَچُمی از گویش های به جامانده از زبان فارسی پهلوی، مربوط به دورۀ ساسانیان و پیش از آن، و یکی از هفت ریشۀ اصلی زبان فارسی کنونی است. بیشتر ساکنان جنوبی استان فار
رود سیمرهواژهنامه آزادرود سِیمَره؛ یکی از رودهای باختر ایران. این رود که از سرشاخه های مهم کرخه است از بلندی های برف گیر شمال غربی ایران سرچشمه می گیرد و پس از گذر از شهرستان های سیر
باغ علی باقرواژهنامه آزادنام روستایی است که در فاصله مستقیم 30 کیلومتری جنوب غربی شهر خورموج مرکز شهرستان دشتی و در 2 کیلومتری شرق کوه مند و یک کیلومتری عرب رود فصلی سور(شور) و در چند ک
کاسپینواژهنامه آزادنام باستانی خزر؛ و نیز اقوامی که در سواحل جنوبی و جنوب غربی خزر می زیستند کاسپی ها یا کاسپیان، و کادوسیان نامیده می شدند. (در گفتار امروزین تالشی، «کا» یا «کاو»
زیگوراتواژهنامه آزادمعبد ، عبادتگاه معبد ، عبادتگاه کوهی مقدس در استان یزد که در نزدیکی یزد واقع شده است کوهی مقدس در نزدیکی شهر یزد می باشد ذیققوررت کلمه ای اکدی است. در ایران ت
