میوه روبواژهنامه آزادروبنده و تکان دهنده میوه (از درخت) بیشتر صفت برای باد...سنایی گوید:شاخ را بال میوه روب ار تست/خاک را سنگ پای کوب از تست(کارنامه بلخ/ب 9)واژه از مقاله واژگان و ت
بانوی پوشیه ایواژهنامه آزادخانمی را گویند که با پوشیه صورت خود را پوشانده باشد.بانویی که روبنده بر چهره دارد.
پوشیهواژهنامه آزادرو بند. پارچهای که زنان برای در امان ماندن از گرما یا نگاه نامحرمان، بر صورت میافکنند. (به نقل از مجموعهی قوانین منهاج فردوسیان) روبند،پارچه ی لطیفی که زنان
گزروواژهنامه آزاداین کلمه در شهرستان محلات کاربرد دارد و به معنی چوب بلند که با آن گردوهایی که قابل دسترسی نیست را می چینند این واژه در اصل به صورت گوز روب (گوز=جوز=گردو) بوده ا