روباه مردگیواژهنامه آزادحالت روباه مرده را به خود گرفتن. نقل است که روباه در پاره ای مواقع ، حیله و نقشه ای در سر دارد و برای دفع خطر و یا حمله به صید خود، خود را به حالت مردن می زند
راه پردازواژهنامه آزاداین واژه معادل "استراتژیست" و به معنی کسی است که به طرح راهبرد می پردازد. واژه "راهبرد" معادل واژه "استراتژی" است که در اصل واژه ای یونانی «استراتِگیا» (Strateg
کولک کولکوواژهنامه آزادنام بازی کودکانه ای که در استان فارس رایج است و بچه ها هنگام بازی، یکدیگر را به دوش (کول) می کشند و مسافتی از راه را می پیمایند.
لنگ لنگوواژهنامه آزادنان بازی کودکان در استان فارس که بچه ها به ترتیب با یک پا، مسافتی از یک راه را می پیمایند و وقتی پایشان قبل از علامت مورد نظر بر زمین بگذارند بازنده محسوب می شو
روپرتواژهنامه آزاددر کودکی یک بازی به این نام داشتیم. یک مستطیل خیلی بزرگ می کشیدیم. این مستطیل به چندخانه تقسیم می شد. هر خانه از هم با یک راه جدا می شد. و نگهبان در آن راه می ا
تیتنوواژهنامه آزادتیتِنو /titeno/ = بازی کودکان در کنار رودخانه، به این ترتیب که ابتدا چند ریگ گرد و یهن پیدا می کنند و با خم کردن بدن، دست خود را تا سطح آب رودخانه پایین می آورن
پلواژهنامه آزادپَل - غلط خوردن پلش بده:غلطش بده پَل= گیسو، زلف؛ پل بریده= نفرین یا ناسزایی است که به دختران یا زنان گویند. (pal):جوی آب (لری؛ خرم آباد) پَل؛ حامی، پشتیبان. (