رایشواژهنامه آزادتیر باپر راییدن- رای دادن- نظر دادن- اندیشیدن- پرداختن و پردازش کردن- هم گروه رایانه
رثائیهواژهنامه آزادرثائیة:رثائیة. [ رَ ئی ی َ ] (ع اِ) رثاییة. قصیده و چکامه که در مرثیه ٔ مرده سروده شود مانند رثائیه ٔ فرخی در مرگ محمود غزنوی و یا رثائیه ٔ خاقانی در مرگ فرزند
ری راواژهنامه آزاددر افسانه های کهن ایرانی ری را به زنی گفته میشود که سرسبزی را به جنگل های مازندران میدهد, در گویش مازندرانی به معنی آگاه باش و هوشیار باش, نیز معنی میشود زن هوش