رایهواژهنامه آزاد(عربی) مجازاً، شاه و خدم و حشم وی. سلطان و درباریان و کوکبه و دستگاه خود شاه و ارکان مملکت و اعیان دولت و درباریانش (رک دهخدا).
بهزیستیواژهنامه آزاد(مدیریت) رفاه و آسایش همگانی. زندگی بهتر. معادل Social welfare در انگلیسی. (خدمات رسانی به بی سرپرستان و معلولان جسمی و ذهنی از جمله وظایف شبکه های بهزیستی است.