رفعت خواهواژهنامه آزادکسی درجات بالا را خواهان است ر` ف ع` ت خواه طرز تلفظ:رفعت خاه به معنی کسی که خواهان جایگاه بزرگ یا مقام مهمی است کسی که خواهان مقام بزرگ و مهمی است
سمبلکاریواژهنامه آزاد[سَ بَ.) رفع تکلیفی کاری کردن.برای رفع تکلیف و سرسری کاری کردن.سنبل کردن. کاری را بدون دل دادن بخ آن انجام دادن.
لیپولیزرواژهنامه آزادعمل زیبای که برای رفع چاقیهای موضعی و برطرف کردن چربیهای موضعی شکم، پهلوها و پائین کمر استفاده می شود
شکر سیاهواژهنامه آزادکشت نیشکر هر ساله از اردیبهشت ماه آغاز شده و بعد از گذشت ۸ماه در اوایل دی برداشت می شودوبرای اینکه ماحصل دست رنج کشاورزان به بازار عرضه شود پس از تمیز کردن نیشک
پشتهواژهنامه آزادپشته (فراز = ridge) - علوم هوا و آب و هواشناسی در باغ جایی که برای جدا کردن جوهای آب کنار درختان و رفت و آمد می باشد تپه و توده.