بهزیستیواژهنامه آزاد(مدیریت) رفاه و آسایش همگانی. زندگی بهتر. معادل Social welfare در انگلیسی. (خدمات رسانی به بی سرپرستان و معلولان جسمی و ذهنی از جمله وظایف شبکه های بهزیستی است.
مرسانازواژهنامه آزادمرساناز:دخترزیباو بی نظیرآسمانی باعث فخر و مباهات که وجودش رفاه نعمت وآسایش همیشگی را هدیه می آورد. مرساناز نامی است دخترانه،که دردل خود چندین نام زیباوپرمعنی
فقر زداییواژهنامه آزادکمرنگ کردن و زدودن فقر از جامعه و ایجاد رفاه برای اقشار کم درآمد و آسیب پذیر جامعه و تأمین نیازهای اساسی مردم. معادل poverty alleviation در انگلیسی.
انجمن صنفیواژهنامه آزادگروهی که با هدف پی گیری و نظم بخشیدن به خواسته های رفاهی اعضای یک شغل کار می کنند .