رشک برندهواژهنامه آزادکسی که به دارایی، زیبایی، خوشی یا... که از آن دیگری باشد، غبطه می خورد و دوست دارد جای او باشد. گاهی به معنی حسود هم به کار می رود.
رشیکواژهنامه آزادبر وزن فعیل ولی دارای معنای مفعولی مانند شهید( به شهادت گرفته شده ) و یا کتیم ( پوشیده شده ) به معنای کسی که بر او رشک میبرند
افغانواژهنامه آزادفریاد، فغان، ناله، زاری، غوغا، فریاد از درد مصیبتی. همچنان نام قبیله یی است در مناطق مرزی بین افغانستان و پاکستان که شکل معرب اوغان می باشد شمع دل دمسازم بنشست