رشحهواژهنامه آزادآب که از جایی بتراود. ج، رَشَحات چکه و قطره تراوش کرده و چکیده نام شاعر زن دوره ی قاجار که دختر هاتف اصفهانی (شاعر) بود
رزوهواژهنامه آزاد(رِزوه) (به کسر ر) شیارهای روی یک میله را می گویند که معمولاً به وسیلۀ حدیده ایجاد می گردد و سپس مهرۀ مناسب می تواند بر آن میله بسته شود.
رشنهواژهنامه آزاد(حومۀ شهرستان سپیدان) نوبت آب کشاورزی. مثال:«فردا رشنه اوو مایه»؛ یعنی «فردا نوبت آب ماست».
رزوهواژهنامه آزاد(رِزوه) (به کسر ر) شیارهای روی یک میله را می گویند که معمولاً به وسیلۀ حدیده ایجاد می گردد و سپس مهرۀ مناسب می تواند بر آن میله بسته شود.
رشنهواژهنامه آزاد(حومۀ شهرستان سپیدان) نوبت آب کشاورزی. مثال:«فردا رشنه اوو مایه»؛ یعنی «فردا نوبت آب ماست».