رستورانواژهنامه آزادخوراک خوری، ناهارخوری. جایی که در آن انواع غذا و نوشیدنی تهیه و طبخ و خورده گردد. خورکده.
رستانواژهنامه آزادبزرگمنش؛ متعالی؛ قدرتمن متعالی، بزرگمنش رستان (رَ) از رَست به معنی رها شده است با ترکیب (ا) و (ن) اسم ساز به رستان تبدیل می گردد هر چند که رُست یا رُستن نوعی ره
رستانواژهنامه آزادبزرگمنش؛ متعالی؛ قدرتمن متعالی، بزرگمنش رستان (رَ) از رَست به معنی رها شده است با ترکیب (ا) و (ن) اسم ساز به رستان تبدیل می گردد هر چند که رُست یا رُستن نوعی ره