ربینواژهنامه آزاداین کلمه از دو قسمت ر + بین تشکل شده است و می توان آن را به صورت ره + بین نیز گفن ره به معنای راه و ربین به معنای کسی که راه را می داند
ربینواژهنامه آزاداین کلمه از دو قسمت ر + بین تشکل شده است و می توان آن را به صورت ره + بین نیز گفن ره به معنای راه و ربین به معنای کسی که راه را می داند
چفیهواژهنامه آزادچَفیِه؛ سَربَند عربی. پارچه ای چهارگوش که در ایران و فلسطین نشان جنگ و جهاد است. رزمندگان ایران معمولاً طرح چهارخانۀ آن را به دوش می انداختند و به جای سجاده یا
دلارستاقواژهنامه آزاددلارستاق مجموعه روستاهائی است که امتداد آن از جنوب غربی به شمال شرقی کوه دماوند کشیده شده است و درآن آبریزها و چشمه های شمالی دماوند جریان داشته و در رباط کهرود